بدون عنوان
سلام عشق مامان قراره فردا من و تو و بابايي بريم سنندج تو رو بايد دوباره ببريم دکتر آخه دختر کوچولوى من يک کم دير دير پى پى ميکرد و مارو هم خيلى نگران کرده بود که شکر خدا الان خوبه و فردا براى چک آپ بايد بريم نفس مامان خيلى عاشقتم. واى باران,باران شيشه ى پنجره را باران شست از دل من اما چه کسى نقش تو را خواهد شست
نویسنده :
مامان روناک
23:51